جدول جو
جدول جو

معنی شل تاغی - جستجوی لغت در جدول جو

شل تاغی
بی تابی کردن، عجله کردن، نزاع، همهمه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ)
شب تاز. شبیخون و تاخت ناگهانی شباهنگام بر دشمن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُبُ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری پاوه و هفت هزارگزی باختری قلعه جوانرود. هوای آن سرد و دارای 102 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نام طائفه ای است از ایلات کردایران که تقریباً 500 خانوار میشود و در کیله کرو، گتل، مره در، حنجره، ابراهیم آباد، کرسی عمر و رزینه سکونت دارند. در عهد شاه طهماسب به کردستان آمده و اغلب شهرنشین شده اند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 62)
لغت نامه دهخدا
قطع سرشاخه های درختان و نهال ها جهت تغذیه ی دام
فرهنگ گویش مازندرانی
داد و فریاد، دست و پا زدن، فعالیت برای نجات
فرهنگ گویش مازندرانی